جدول جو
جدول جو

معنی پوستین پیرایی - جستجوی لغت در جدول جو

پوستین پیرایی
عمل پوستین پیرای
لغت نامه دهخدا
پوستین پیرایی
عمل و شغل پوستین پیرای
تصویری از پوستین پیرایی
تصویر پوستین پیرایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوست پیرایی
تصویر پوست پیرایی
شغل و عمل پوست پیرا، دباغی، آشگری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوستین پیرا
تصویر پوستین پیرا
پوستین دوز، واتگر
فرهنگ فارسی عمید
(اَ وَءْ)
پوستین دوز، فراء، واتگر:
بخارپشت نگه کن که از درشتی موی
به پوست او نکند طمع پوستین پیرای،
کسائی،
، و انوری در بیت ذیل از پوستین پیرای معنی مؤدب و مهذب یا عذاب دهنده و شکنجه کننده خواسته است:
گر حسودت بسیست عاجز نیست
اژدها از جواب مارافسای ...
بشب و روزشان سپار که نیست
زین نکوتر دو پوستین پیرای،
انوری
لغت نامه دهخدا
عمل و حرفه پوست پیرای دباغی آشری چرمگری، پوستین دوزی، آنجا که پوست پیراینددباغخانه
فرهنگ لغت هوشیار